تنها ترين
تنها ترين
همه اين مطالب براي اونه...!


برایت قصه ها دارم....



و انگــــــار هــــــــزار ســــال است
که در حاشـــــــیه ی این رود
رد گلــپونه های وحشــــــی را دنبال می کنم من ...
هراز گاهی می ایســـــــتم
پشت سرم را می پایم
امـــا
نشــــانی نیســـت ...
تنهــــا هوایی مه آلود...مبهم !
همــــین!!
تو نیستی
تو سال هاست که نیســـــتی
امــــا چــــــــــرا من
از آب و آینــــه ،
از رود ،
از گلپـــونه ها ،
از شـــب ،  
از ســـتاره ،
از ســــــپیده ،
از پرنــــــده ،
از پـــــــــــرواز ....
بی وقفـــــــه
ســــــراغ تـــــــو را می گیرم هنــــــــــوز ...؟!!

هر چه نگاه دارم
در چله ی دیدگان می گذارم
و با قدرت اشک
به دنبالت پرتاب می کنم تا
لحظه ای
حتی لحظه ای که شده
چشمانت را ببینند
اما باز نمی رسد این نگاه
به نگاهت
نگاهی خسته
که فاصله ها بر
طاقچه ی ایوانش
دیواری سخت بلند بر افراشته اند
آه نفرین بر این فاصله ها
که خاطره سازند
ساده می نویسم و
ساده می گویم
من هستم
پس باش...



و آن لحظه كه مرا به حال خود واگذاشتی
آسمان برايم ابری بود
نفرين بر
دل داشتن
خيلی زود دوباره تنهايی را ديدم
از تنهايی دور گشته بودم
تازه بدرقه اش كرده بودم و
آرزوی نديدنش را
ميكردم اما گويی
اين آرزو را
با خود به گور خواهم برد
كاش اشك هايم آتش دل را
خاموش كند كه سوزان تر از
هر آتشی است.
چرا من...؟؟


و امشب را فقط امشب
برای خاطر آن لحظه های درد
کنار بستر تاریک من ، شب زنده داری کن
که من امشب برای حرمت عشقی
که ویران شد
برایت قصه ها دارم


همنفس!
منتظرت می‌مانم تا انتهای ابدیت ؛
کوله باری از رنج هایم را بر دوش دارم ،
در جاده‌های سرد و ساکت خیالم بی صبرانه به دور دست‌ها ،
چشم دوخته‌ام...
برایت ترانه‌ها می‌سرایم تا روزی بیایی ؛
تا قطره‌قطره اشک‌هایم را به پای مهربانی‌هایت بریزم...
نفس‌نفس وجودم فدای همه‌ی عشقی که درقلبم کاشتی...
ای ساربان قافله‌ی تنهایی‌هایم!
بیا و مرا از کویر پر از بی‌کسی این ظلمت رهایی ده...


در حسرت دیدار تو
سالان بسیار گذشت
من ماندم
و احساس تو
شب ها
به بیماری گذشت
من در سکوت سرد تو
گم گشتم و بی خود شدم
عمر سیاه نسل من
هر روز تکراری گذشت



چه قدر امشب سرد است...
شیشه وجودم ، یخ بسته...
می‌ترسم ،
با تلنگری بشکنم...
آن روزها...
آن قدر از گرمای تو پر بودم...
که در تب می‌سوختم...
پس کوچه‌های مهربانی را...
قدم به قدم ،
شانه به شانه ،
قدم می زدیم...
اما نمی‌دانم ؛
کدام کوچه حسود ،
قدم‌هایت را از من ربود...


کوله بارم بر دوش ، سفری باید رفت ،
سفری بی همراه ،
گم شدن تا ته تنهایی محض ،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی ،
از سفرترسیدی ،
تو بگو ، از ته دل
من خدا را دارم...
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به
مقصد برسیم!



آرام میشکنم...
بدون هیچ صدایی...
و میروم آنچنان که هیچ ردپایی از من باقی نخواهد ماند...
و تو حتی ترک خوردن هایم را نفهمیدی...
اشکهایم در عبور ثانیه ها محو میشوند...
تکه های آرزوهایم را با مهربانی در بغل میفشارم...
میدانم که سرانجامشان یک سراب است...
شاید پایان تمام آغازهای من فرا رسیده است...
خدایا شب چرا تمام نمی شود...؟!



وقتی تو نيستی...
نه دلتنگی هايم را پاسخی است و نه غصه هايم را پايانی...
نه اشک چشمانم را مانعی و نه جراحات روحم را مرهمی...
وقتی تو نيستی...
درخشش آفتاب به تيرگی می گرايد و سپيدی بامداد به تاريکی...
ترنم حزينم به مرثيه می ماند و آوای مخوفم به تعزيه...
وقتی تو نيستی...
قلب کوچکم ، مغموم تر از هميشه...
تنهاتر از پيش و دلتنگ تر از شب های پاييز...
به خود می پيچد و می نالد...
وقتی تو نيستی...
نه دلتنگی هايم را پاسخی است و نه غصه هايم را پايانی...
نه اشک چشمانم را مانعی و نه جراحات روحم را مرهمی...!


یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم،

امروز هم گذشت...

با مرور خاطرات دیروز،

با غم نبودنت...

و سکوتی سنگین!

و من شتابان در پی زمان، بی هدف؛

فقط می روم، فقط می دوم...

یاس ها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما؛

گرمی مهر تو را می خواهند...

غنچه های باغ هم، دیگر بهانه می گیرند

میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی...

صدای قدم هایت را می شنوم، اما تو نیستی...

فقط صدایی مبهم!!!

قول داده بودی برایم سیب بیاوری،

سیب سرخ خورشید، سیب سرخ امید...

یادت هست...؟؟

و رفتی و خورشید را هم بردی...

و من در این کوچه های تنگ و تاریک، سرگردانم و منتظر...

برگی از زندگی ام را ورق می زنم؛

امروز به پایان دفترم نزدیکم...


در کودکی همیشه گمان می کردم
پایان خاک
آن جاست
نزدیک آسمان!
و اگر چند روزی خاک را طی کنم
به انتهای زمین می رسم...
امروز
احساس می کنم
بر پرتگاه زمین ایستاده ام.
این راه دور را به چه هنگامی آمدم...؟؟
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد که خدا با من است...
که فرشته ها برایم دعا می کنند...
که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد...
یادم باشد که قاصدکی در راه است...
که بهار نزدیک است...
که فردا منتظرم می ماند...
که من راه رفتن و دویدن می دانم...
و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد...
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد که خدای من همین جاست...
همین نزدیکی ها...
و من ، تنها نیستم...


دیشب احساسی غریب، سراپای وجودم را پر کرده بود...


    احساسی شبیه باران؛ به زیبایی هرچه زیبایی است...

         احساسی شبیه تنهایی؛ به تنهایی هرچه تنهایی است...

احساسی شبیه درخت؛ به سرسبزی هرچه سرسبزی است...

     احساسی بی انتها؛ بی انتهاتر از هرچه کهکشان است...

      لمسی نو بود به آب؛

          به درخت؛

                به سنگ؛

          به آسمان؛

                به زیبایی!

            چیزی شبیه عشق...

گفتم عشق...همین است؛ احساسی عاشقانه...

             «عشق سرآغازی است بر هرچه آغاز...»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






دو شنبه 12 دی 1390برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید
nic.saeed@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

SAEED
‏*ashli*

 

آبان 1391
مهر 1391
ارديبهشت 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390

 

این همه حسود بودم و نمی‌دانستم...
בیـــــــــوانــــه ام مــے ڪنــــــــــב.
دیشب
آن دل دیوانه ات کو؟
خیال پوچ

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنها ترين و آدرس tanha.tarin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





asheghane
بهترین معلم معلم ورزش
قیامت عاشورا
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

بچه های چالوسی
يكتا سيستم
دانلود همه چي!!
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 25697
تعداد مطالب : 81
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

CENTER>

Up Page

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->